اسماعیلی - جوجهتیغی توی لانهاش نشسته بود و داشت تلویزیون نگاه میکرد که یکدفعه در زدند. با خودش گفت: «این وقت روز کی میتونه باشه؟»
وقتی در را باز کرد، دید خانمسنجابه با یک کاسه دم در ایستاده است. خانمسنجابه پس از سلام و احوالپرسی گفت: «این ذرتها را برای شما آوردهام.»
جوجهتیغی خیلی خوشحال شد و از خانمسنجابه تشکر کرد. او با خودش گفت: «با این ذرتها چی درست کنم؟» بعد فکری به ذهنش رسید. او ذرتها را شست و داخل قابلمه ریخت تا با آب بپزد.
بعد از نیمساعت که ذرتها پختند، یک پیاز کوچک را ریز کرد و داخل قابلمه سرخ کرد. سپس کمی نمک و فلفل و ادویه ریخت و دانههای ذرت را هم اضافه کرد.
بعد مقداری آب هم به مواد افزود. یکدفعه یادش آمد که باید سبزی هم اضافه کند. کمی جعفری خردشده از قبل داشت. آنها را هم داخل قابلمه ریخت.
وقتی مواد پختند، سوپ ذرت آماده بود. جوجهتیغی یک ظرف از سوپ را برای خانمسنجابه برد. خانمسنجابه خیلی خوشحال شد و گفت: «چه سوپ خوبی! ذرت پر از کلسیم و برای دندانها و استخوانها مفید است و سیستم ایمنی بدن را هم تقویت میکند.»
جوجهتیغی خوشحال شد که خانمسنجابه از سوپ ذرت خوشش آمده بود.
چی لازم داریم؟
ذرت یک پیمانه
جعفری بهمیزان دلخواه
پیاز یک عدد
نمک و فلفل و ادویه بهمیزان دلخواه